اسب آبی

گاه نوشت های یک دختر برای خودش....

گفته بود...

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ

من همیشه بدم میومد طرفم بخواد صبح زودتر از من پاشه...میگفت یه جورایی میترسم ازینکه صبح پاشمو اون نباشه...

گفته بود تو ولی خیلی خوب بلدی اینو...صبا با بوسه من انقد آروم بیدار میشی که من کلی متعجب میشم...بدون اینکه یه هو بپری از خواب آروم بیداری میشی و لبخند میزنی و من تو رو توو دستام قفل میکنم...

من نمیدونستم اینو...گفته بودم من ازین که تو بیدارم کنی لذت میبرم!

برام جالب بود گاهی وقتا ما آدما چه راحت خواسته هامون مکمل هم میشه...

۹۶/۰۴/۲۷
Lady T...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی