اسب آبی

گاه نوشت های یک دختر برای خودش....

موقت...

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۴۱ ب.ظ

امروز  1 آگوست...

دلم میخواد یه چند روزی بخوابم...It`s all what I want now...wanna sleep for few days


 امروز 2 آگوست...

دیروز 6 تا دومینال فورته رو تو آب حل کردم تا جذبش سریع باشه و بخورم. لتال دوز این دارو گویا 4 گرمه و این هر قرصیش چهل میلیگرم ه بنا براین اصلا خطرناک نبود ولی با این حال اصلا تجربه خوبی نبود...

محلول توو لیوان رو دو قلp خوردم انقده تلخ و بد بود هنوز ته گلوم مزشو حس میکنم دیگه نخوردم....بعدش 3 تا رو بدون حل کردم با آب خوردم...

چشام کم کم سنگین شد و خوابیدم ساعت 6...ساعت 8 و نیم بیدار شدم و چقدر حالم بد بود....حرکاتم اسلو موشن بود مث یه حیوونی هست که خیلی کند کار حرکت میکنه {اسمش یادم نمیاد}...

تنفسم حالت نرمال نداشت و مجاری تنفسیم تنگ شده بود...

تو راه رو را افتادم با اون وضعم رفتم وی سی ، شبیه زامبیا شده بودم...

برگشتم خوابیدم تا ده و دوباره همون طور...دوباره خوابیدم تا 4 صبح....دوباره خوابیدم تا 6 و بعدش باز تا ساعت نه و نیم ده... میشه گفت رو هم رفته 15 ساعت -_-

نمیدونم لابد قرصش خوب نبود و باید یه قوی ترشو میداشتم....

الان بهترم ولی دلم میخواست دو روزی میخوابیدم لااقل -_- البته چه فایده مگه درد منو خواب تسـکین میده ؟


۹۶/۰۵/۱۰
Lady T...