اسب آبی

گاه نوشت های یک دختر برای خودش....

خدایا...

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۲۸ ق.ظ

ماامانم بدن درد داره و تب. فکر میکنم کروونا گرفته...خیلی زیاد نگرانشم و فکرای منفی ولم نمیکنه....

مامانم ستون این خونه اس، توو همه این سالا همیشه پشتمون بوده به هرجایی که رسیدیم‌ اول بخاطر مادرم و بعد پدرم‌ بوده... 

خدایاااا خودت کمک کن اگه کروناس خفیف باشه.... تو خودت میدونی که خونواده ما جز هم هیشکیو نداریم و چقد خودت از اتفاقای اطرافمون مطلعی....

برای سلامتی پدر و مادرم میخوام چهل روز زیارت عاشورا بخونم:( هیچ کلمه ای وصف نمیکنه اوج نگرانی و اشفتگی الانمو....

فردا براش عصااره گوشت درست میکنم...

الهی من بمیرم ناخوشیشونو نبینم....

۰۰/۰۵/۲۲
Lady T...

نظرات  (۲)

ان شاءالله چیز خاصی نیست و به زودیه زود سلامتی کامل حاصل میشه

🌹🌹

پاسخ:
سلام خیلی ممنونم خداروشکر علایمشون رفع شد ولی من دو روز مردم و زنده شدم از ترس، دوز دوم واکسنشونو بزنن خیالم راحت تر میشه🌹
مرسی ک همچنان سر میزنی🌺

خداروشکر

شما خودت بهتر میدونی ولی مراقب باشید اگر خدایی نکرده یه موقع کرونا باشه، واکسن زدن خدایی نکرده تشدیدش میکنه 

+ ما دوستان قدیمی رو فراموش نمیکنیم :)

پاسخ:
مرسی هیوا جان٫ درست میگی🌺
لطف داری رفیق قدیمی🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی