واقعیت اینه حالم از هرچی پرستیژ ِ بهم میخوره...حالم از کلاس و پول و ماشین و خونه و ثروت و اموال و املاک و لایف استایل لاکشری بهم میخوره...
حالم از هرچی مال این دنیاست بهم میخوره....حالم ازینکه مجبورم اینجا رو تحمل کنم بهم میخوره...حالم از خودم که انقدر جسارت ندارم تموم کنمش بهم میخوره...
حالم از التماسای هرشبم بهم میخوره...
فان فـکت ، من رشته ای که از 9 سالگی آرزوشو داشتم و بعد 5 سال بدست آوردم، کلا هرچی تو زندگیم خواستم با چندماه/چند سال تاخیر بدست آوردم همیشه...پـسره رو هم مطمئنم دلشو بدست میارم ، شاید چند سال طول بـکشه ولی میدونم میتونم...
ولی...
هر روز دارم از دنیای اطرافم دورتر و دیسکانـکتد تر میشم انقد که شب و روز دیگه فرقی نداره...هر روز صبح ک پـا میشم با خودم میگم " another fucking day " .... هر روز لاغر تر شدنمو میبینم...
it makes me feel sick , آدمایی ک هر روز یه چیزی از خدا تو این دنیا میخوان، هر روز کلی خواسته هاشون رو لیست میکنن و حالا ک من همه رو زمین میزارم و تنها خواستم اینه منو برگردونی به جایی ک بهش تعلق دارم ، you even don`t bother looking at me...
I`m sick of this attitude... من از جسمی ک منو اینجا ب ه ز و ر بند کرده متنفرم...
از تـک تـک روزایی ک چشم باز میکنم و میبینم هنوز هستم متنفرم...من دیگه از خیلی چیزا متنفرم...
You are making me sick....