لعنت به بلاگ نویسی...
مرد دوست داشتنی من...
چی بهتر از حرف زدن با تو بعد چندین هفته بیخبری اونم تو روز 16 ام از ماه دسامبر ؟!
من چه طور عاشقت نشم وقتی میگی :
the thing that makes me feel bad last few days is you
[16.12.2015 22:55:27] enghad tanha shodi
[16.12.2015 22:55:35] ke harfato ba baghie zadi
[16.12.2015 22:55:43] yani I wasnt there
[16.12.2015 22:55:57] I`m sorry
وقتی میگی :
[16.12.2015 23:05:47] i feel like how bad i could be to let you
[16.12.2015 23:05:57] ba kase dge dardo del koni
داستان اینه دوست آمریکااییم رفته بهش پیغام داده که من نگران تیام و دارم میرم آفریقاا و نمیخوام اینطور درحالیکه اون غمگینه برم و تنهاش بزارم و یه سری حرفا .... با هم کمی چت کردن خلاصه...هرچند من ابدا نمیدونستم اون همچین کاری کرده، رفته به پسرک گفته تیا بفهمه احتمالا منو م ی ک شه :)))
حالا میرسم به حسابش...
آخرشم پسرک ازش تشکر کرده و گفته تنکس فور caring about her...
پسرک میگفت I loved your pic on insta اند آی واز گویینگ تو سند یو دت آی جاست فال این لاو ویت دیس سوییتشرت که دوستت اوت آو نو ور بهم پیغام داد...
میگفت دید آی اور تل یو یو آر fuc*king gorgeous ؟ نو آفکرس آی دیدنت...
[16.12.2015 23:36:26] asshole
[16.12.2015 23:36:39] Tia: why ?:(
[16.12.2015 23:36:47] : cause youre breathtaking: (
کدوم دختریه از عشقش برای اولین بار بعد چند سال رابطه صفت برث تیکینگ رو بشنوه و تو لجظه بال در نیاره و نخواد عشقشو محکم تو بغلش بچلونه ؟
میگفت عاشق لباست شدم ولی چرا عاشق خودت تو اون لباسه شدم...
(اینا رو دارم واسه خودم ثبت میکنم که برام بمونه حالا کسایی که چه عکسمو دیدن چه خود خودمو میدونن همچین چیزیم نیستم و خیلی معمولی و سادم...ولی شنیدن این حرفا از کسیکه دوستون داره و دوسش دارین یه دنیا می ارزه-بعدشم حتی اگه آدم زشت ترین باشه به چش کسی که دوسش داره زیباترینه- just saying... )
خب پر واضحه دلش تنگم شده به مقادیر زیاد...رفته بود عکس رو تو گوشیش سیو کرده بوده حتی...الهی بمیرم یه عکس ازش دیدم چقد شکسته شده بود : (
مگه میشه عاشقش نشد وقتی میگه بیا حرف بزنیم یا بنویسیم هرطور راحتی فقط اینطوری با این وضع ( ِ آشفته و پر ِدرد) نرو بخواب بیا حرف بزن آروم شی، در حالیکه خودش تو دلش آتشفشان داره فوران میکنه...
من حاضرم زمان هزاران بار برگرده عقب برگرده به همون شب که تو تیشرت مشکی کانسپتتو پوشیده بودی و منتظر من بودی برگرده و من عین هر هزار بار تو نگاه اول عاشقت شم...
قلبم میگیره از اینکه تو از ذهن مشغولیات میگی و مشکلات و من ؟ من هیچ کاری جز فرستادن چنتا اسمایلی از دستم بر نمیاد تو این فاصله ...خدا فقط خدا میتونه کمکت کنه عزیزترینم..
از خود خود وجود بخشندش میخوام تو رو من رو ما رو کمک کنه...میکنه...همونطور که ایمانم بود برمیگردی...همونطور که ایمانم بود و نوشته بودم تو تقویمم حتی که 17 ام ماه وقتیه که تو به من پیغام میدی و میگی که متاسفی واسه تنا گذاشتنم و تو 16 ام به من پیغام دادی....من ایمانمه عشقم....ایمانمه همه چی درست میشه...
زندگیمون رو به راه میشه و تو میشی همون پسر خوش تیپ قد بلنده ی من که خنده از رو لبش نمیرفت...ایمانمه به حق این شب به حق و حقانیت ِ اون بالایی که یه روز برگشتم حتی تو ساعی بهت گفتم راستی میدونی خدا ما رو خیلی دوست داره ؟ به حق ِ همون همه چی درست میشه...
خدا تو زندگیمون با ما بوده همیشه، مطمئنم این سربالایی رو هردو باهم طی میکنیم و بعدش همش میشه سرپایینی و سربالایی بعدیم این ماییم که کنار همیم...
خدا با ماست و این دارک نس هم روشن میشه مرد ِ دوست داشتنی ِ من...
اینم تقدیم به تو :
Pazara kadar değil, mezara kadar
Gelirim senle Fizan'a kadar.
Ayrılmak yok en son gün bile
Tarih bizi yazana kadar
Sevmişim seni, vazgeçemem?
Yerini kimse alamaz, alamaz...
Sen kalbimdesin, dilimde değil...