اسب آبی

گاه نوشت های یک دختر برای خودش....

راستش من خسته ام...خسته از اینـکه به ما به چشم یه ملیت درجه سه نگاه کنن...خسته شدم ازینکه ببینم دوستای آلمانیم به راحتی به هرجایی دلشون میخواد سفر میکنن و ویزا میگیرن اونوقت من به عنوان یه ایراانی باید مصاحبه بدم و روزها منتظر جواب باشم و آخرشم با کلی منت ویزا بدن یا ندن...

ازینـکه اونا با احترام توی فرودگاه باهاشون برخورد شه و راحت گیتو رد کنن اونوقت ما رو کلی سوال جواب کنن...

خسته شدم از پـر کردن فرم امنیتی و دیدن اسم کشورم کنار کشورای جنگ زده...

خسته شدم از جاج شدن...اینکه تا میگی ایراانی یه عده ازت فاصله میگیرن درحالیکه اگه آمریکایی یا اروبایی باشی مشتاقن بیشتر بشناسنت!

من خسته شدم از شنیدن " راسته میگن ایراان دنبال ب م ب ات می و منفجر کردن دنیاس ؟ "...

خسته شدم از اینکه هربار برای دانشگاهی اپـلای کردم همیشه اروپـایی و آمریـکایی بودن مزیت بود و خاورمیانه ای بودن و ایراانی بودن پـر دردسر...پـر مانع...پـرِ هزینه اضافی...خسته شدم از دیدن گزینه "شهروند اروپایی هستم" .... " شهروند اروپایی نیستم" !

خسته شدم ازینـکه خیلی از امـکانات فقط مال شهروندای اروپـاس....من خیلی از این همه تبعیض خسته شدم...مگه نباید انسانیت فقط مهم باشه...بس چرا این همه تبعیض...چرا...

چرا منی ک کشور محل تولدم دست خودم نبوده باید با یه اروپـایی انقد فرق داشته باشم؟!

من خسته شدم از تاوان نادونی و بی سیاستی مسئولای کشورمو دادن...من ِ ساکن درجه سه دنیا ازین وضعیت خسته شدم!!

میدونی بدتر از همه اینا چیه ؟ اینکه کشور خودت جای زندگی کردن نباشه...


۲۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۰۹
Lady T...